تجزیه و تحلیل اساسی: اصول ، انواع و نحوه استفاده از آن

  • 2021-07-28

تروی سگال سردبیر و نویسنده است. وی دارای 20+ سال تجربه در زمینه تأمین مالی شخصی ، مدیریت ثروت و اخبار تجاری است.

مایکل بویل یک متخصص مالی باتجربه است و بیش از 10 سال با برنامه ریزی مالی ، مشتقات ، سهام ، درآمد ثابت ، مدیریت پروژه و تجزیه و تحلیل کار می کند.

Katrina ávila Munichiello یک ویراستار ، نویسنده با تجربه ، حقایق و چاپگر با بیش از چهارده سال تجربه کار با انتشارات چاپی و آنلاین است. در سال 2011 ، وی سردبیر World Tea News ، یک خبرنامه هفتگی برای تجارت چای ایالات متحده شد. در سال 2013 ، وی به عنوان سردبیر ارشد برای کمک به تبدیل مجله چای از یک نشریه سه ماهه کوچک به یک مجله ماهانه توزیع شده ملی استخدام شد. کاترینا همچنین به عنوان ویرایشگر کپی در پارچه ، کاغذ ، قیچی و به عنوان تصحیح کننده کتاب های Applewood خدمت کرده است. از سال 2015 ، او به عنوان یک بررسی کننده واقعیت برای مجلات Illustrated و Cook's Cook's Cook's Cook's Cook's Cook's Cook's Cook's Cook's Cook کار کرده است. وی مقالاتی را در بوستون گلوب ، مجله یانکی و موارد دیگر منتشر کرده است. در سال 2011 ، او اولین کتاب خود را با عنوان یک Tea Reader: Living Life One Cup همزمان (Tuttle) منتشر کرد. وی قبل از کار به عنوان ویراستار ، مدرک کارشناسی ارشد بهداشت عمومی را در خدمات درمانی کسب کرد و در مدیریت غیرانتفاعی کار کرد.

Fundamental Analysis

Investopedia / Paige McLaughlin

تجزیه و تحلیل اساسی چیست؟

تجزیه و تحلیل بنیادی (FA) با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط ، ارزش ذاتی یک امنیت را اندازه گیری می کند. ارزش ذاتی ارزش یک سرمایه گذاری بر اساس وضعیت مالی شرکت صادر کننده و شرایط فعلی بازار و اقتصادی است.

تحلیلگران اساسی هر چیزی را که می تواند بر ارزش امنیت تأثیر بگذارد ، از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصادی اقتصادی مانند اثربخشی مدیریت شرکت مطالعه می کنند.

هدف نهایی تعیین شماره ای است که یک سرمایه گذار می تواند با قیمت فعلی یک امنیت مقایسه کند تا ببیند آیا امنیت توسط سایر سرمایه گذاران کم ارزش است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است.

غذای اصلی

  • تجزیه و تحلیل اساسی روشی برای تعیین ارزش واقعی یا "بازار عادلانه" سهام است.
  • تحلیلگران اساسی در جستجوی سهام در حال حاضر با قیمت های بالاتر یا پایین تر از ارزش واقعی خود هستند.
  • اگر ارزش بازار منصفانه از قیمت بازار بالاتر باشد ، سهام کم ارزش تلقی می شود و توصیه خرید داده می شود.
  • اگر ارزش بازار منصفانه پایین تر از قیمت بازار باشد ، سهام بیش از حد ارزیابی می شود ، و توصیه ممکن است در صورت نگهداری سهام خریداری یا فروش نکند.
  • در مقابل ، تحلیلگران فنی از مطالعه روند تاریخی قیمت سهام برای پیش بینی روندهای کوتاه مدت آینده حمایت می کنند.

درک تحلیل اساسی

تجزیه و تحلیل بنیادی معمولاً از یک کلان تا میکرو برای شناسایی اوراق بهادار که به درستی از بازار قیمت ندارند ، انجام می شود.

تحلیلگران به طور معمول به منظور مطالعه:

  • وضعیت کلی اقتصاد
  • قدرت صنعت خاص
  • عملکرد مالی شرکت صدور سهام

این تضمین می کند که آنها به یک ارزش بازار عادلانه برای سهام می رسند.

از چه چیزی استفاده می شود؟

تحلیل بنیادی از داده های مالی در دسترس عموم برای ارزیابی ارزش سرمایه گذاری استفاده می کند. داده ها در صورت های مالی مانند گزارش های سه ماهه و سالانه و پرونده هایی مانند 10-Q (سه ماهه) یا 10-K (سالانه) ثبت می شود. 8-K همچنین آموزنده است زیرا شرکت های دولتی باید هر زمان که یک رویداد قابل گزارش رخ می دهد، مانند خرید یا تغییر مدیریت سطح بالا، آن را ثبت کنند.

اکثر شرکت‌های دولتی و بسیاری خصوصی، گزارش‌های سالانه مربوط به بخش‌های روابط سرمایه‌گذار وب‌سایت‌های خود را فهرست می‌کنند و تصمیمات مالی اتخاذ شده و نتایج به‌دست‌آمده در طول سال را برجسته می‌کنند.

به عنوان مثال، شما ممکن است با بررسی عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد، یک تحلیل بنیادی از ارزش اوراق قرضه انجام دهید. سپس، بازار اوراق قرضه را ارزیابی کرده و از داده‌های مالی صادرکنندگان اوراق قرضه مشابه استفاده می‌کنید. در نهایت، داده‌های مالی شرکت صادرکننده، از جمله عوامل خارجی مانند تغییرات احتمالی در رتبه اعتباری آن را تجزیه و تحلیل می‌کنید. همچنین می‌توانید گزارش‌های 8-K، 10-Q، 10-K و گزارش‌های سالانه صادرکننده را بخوانید تا بفهمید که آنها چه می‌کنند، اهدافشان یا مسائل دیگر.

تحلیل بنیادی از درآمدها، درآمدها، رشد آتی، بازده حقوق صاحبان سهام، حاشیه سود و سایر داده‌های شرکت برای تعیین ارزش اساسی و پتانسیل یک شرکت برای رشد آتی استفاده می‌کند.

ارزش ذاتی

یکی از مفروضات اصلی در پس تحلیل بنیادی این است که قیمت فعلی سهام اغلب به طور کامل ارزش شرکت را در مقایسه با داده های مالی در دسترس عموم منعکس نمی کند. فرض دوم این است که ارزش منعکس شده از داده های بنیادی شرکت به احتمال زیاد به ارزش واقعی سهام نزدیک تر است.

ارزش ذاتی به معنای چیزی متفاوت در ارزش گذاری سهام نسبت به معاملات اختیار است. قیمت گذاری گزینه از یک محاسبه استاندارد برای ارزش ذاتی استفاده می کند، در حالی که می توان آن را به روش های مختلف برای یک سهام محاسبه کرد.

به عنوان مثال، بگویید که سهام یک شرکت با قیمت 20 دلار معامله می شد و پس از تحقیقات گسترده در مورد شرکت، یک تحلیلگر تعیین می کند که ارزش آن باید 24 دلار باشد. یک تحلیلگر دیگر تحقیقات مشابهی انجام می دهد، اما تصمیم می گیرد که ارزش آن 26 دلار باشد.

بسیاری از سرمایه گذاران میانگین این برآوردها را در نظر می گیرند و فرض می کنند که ارزش ذاتی سهام ممکن است نزدیک به 25 دلار باشد. اغلب سرمایه‌گذاران این تخمین‌ها را بسیار مرتبط می‌دانند، زیرا می‌خواهند سهام را با قیمت‌های بسیار پایین‌تر از این ارزش‌های ذاتی بخرند.

این منجر به سومین فرض اصلی تحلیل بنیادی می شود: در بلندمدت، بازار سهام منعکس کننده اصول بنیادی خواهد بود. مشکل این است که هیچ کس نمی داند "طولانی مدت" واقعا چقدر طولانی است. ممکن است روزها یا سال ها باشد.

این همان چیزی است که تحلیل بنیادی به آن می پردازد. با تمرکز بر یک کسب و کار خاص، یک سرمایه گذار می تواند ارزش ذاتی یک شرکت را تخمین بزند و فرصت هایی برای خرید با تخفیف یا فروش با قیمت بالاتر بیابد. سرمایه گذاری زمانی نتیجه خواهد داد که بازار به اصول اولیه برسد.

تحلیل بنیادی اغلب برای سهام استفاده می شود، اما برای ارزیابی هر گونه اوراق بهاداری، از اوراق قرضه گرفته تا مشتقه، مفید است. اگر اصول را در نظر بگیرید، از اقتصاد گسترده‌تر گرفته تا جزئیات شرکت، در حال انجام یک تحلیل بنیادی هستید.

تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل فنی

این روش تجزیه و تحلیل کاملاً در تضاد با تجزیه و تحلیل فنی است ، که سعی در پیش بینی جهت قیمت از طریق تجزیه و تحلیل داده های بازار تاریخی مانند قیمت و حجم دارد. تجزیه و تحلیل فنی از روند قیمت و عملکرد قیمت برای ایجاد شاخص ها استفاده می کند. برخی از شاخص ها الگویی را ایجاد می کنند که نام آنها شبیه به شکل های آنها است ، مانند الگوی سر و شانه ها. برخی دیگر از خطوط روند ، پشتیبانی و مقاومت استفاده می کنند تا نشان دهند که چگونه معامله گران سرمایه گذاری را مشاهده می کنند و نشان می دهند چه اتفاقی خواهد افتاد. برخی از نمونه ها مثلث متقارن یا گوه هستند.

تجزیه و تحلیل اساسی به اطلاعات مالی گزارش شده توسط شرکتی که سهام آن مورد تجزیه و تحلیل است ، متکی است. نسبت ها و معیارها با استفاده از داده هایی ایجاد می شوند که نشان می دهد نحوه عملکرد یک شرکت در مقایسه با شرکت های مشابه است.

درک اساسی در مقابلتجزیه و تحلیل فنی

تحلیل بنیادی کمی و کیفی

مشکل تعریف کلمه اصول این است که می تواند هر چیزی را که مربوط به بهزیستی اقتصادی یک شرکت باشد ، پوشش دهد. آنها شامل شماره هایی مانند درآمد و سود هستند ، اما می توانند از سهم بازار یک شرکت تا کیفیت مدیریت آن نیز شامل شوند.

عوامل اساسی مختلف را می توان به دو دسته تقسیم کرد: کمی و کیفی. معنای مالی این اصطلاحات تفاوت چندانی با تعاریف شناخته شده ندارد:

  • کمی: اطلاعاتی که می توان با استفاده از اعداد ، ارقام ، نسبت ها یا فرمول ها نشان داد
  • کیفی: به جای یک مقدار از چیزی ، کیفیت ، استاندارد یا طبیعت آن است

در این زمینه ، اصول کمی تعداد سختی است. آنها ویژگی های قابل اندازه گیری یک تجارت هستند. به همین دلیل بزرگترین منبع داده های کمی صورتهای مالی است. درآمد ، سود ، دارایی ها و موارد دیگر را می توان به طور دقیق اندازه گیری کرد.

اصول کیفی کمتر ملموس است. آنها ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی یک شرکت ، شناخت نام تجاری ، ثبت اختراعات و فناوری اختصاصی باشد.

نه تجزیه و تحلیل کیفی و نه کمی ذاتاً بهتر نیست. بسیاری از تحلیلگران آنها را با هم می دانند.

اصول کیفی در نظر گرفتن

چهار مبانی کلیدی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در مورد یک شرکت در نظر می گیرند. همه کیفی هستند نه کمی. آنها شامل:

مدل کسب و کار

شرکت دقیقاً چه کاری انجام می دهد؟این به همان اندازه ساده نیست که به نظر می رسد. اگر مدل تجاری یک شرکت مبتنی بر فروش مرغ فست فود باشد ، آیا این پول خود را از این طریق بدست می آورد؟یا آیا این فقط در هزینه های حق رای و حق رای دادن ساحل است؟

مزیت رقابتی

موفقیت طولانی مدت یک شرکت در درجه اول ناشی از توانایی آن در حفظ یک مزیت رقابتی و حفظ آن است. مزایای رقابتی قدرتمند ، مانند نام تجاری Coca-Cola و تسلط مایکروسافت بر سیستم عامل رایانه شخصی ، در اطراف یک تجارت ایجاد می کند که به آن اجازه می دهد تا رقبا را در معرض خطر قرار دهد و از رشد و سود لذت ببرد. هنگامی که یک شرکت می تواند به یک مزیت رقابتی برسد ، سهامداران آن می توانند برای ده ها سال به خوبی پاداش دهند.

مدیریت

برخی معتقدند که مدیریت مهمترین معیار سرمایه گذاری در یک شرکت است. منطقی است: حتی اگر رهبران شرکت نتوانند این طرح را به درستی اجرا کنند ، بهترین مدل تجاری محکوم به محکومیت است. در حالی که ملاقات با سرمایه گذاران خرده فروشی دشوار است و واقعاً مدیران را ارزیابی می کند ، می توانید به وب سایت شرکت ها نگاه کنید و رزومه های برنج برتر و اعضای هیئت مدیره را بررسی کنید. آنها در کارهای قبلی چقدر خوب عمل کردند؟آیا آنها اخیراً بسیاری از سهام سهام خود را تخلیه کرده اند؟

حاکمیت شرکتی

حاکمیت شرکتی سیاست‌های موجود در سازمان را توصیف می‌کند که روابط و مسئولیت‌های بین مدیریت، مدیران و سهامداران را نشان می‌دهد. این سیاست ها در اساسنامه شرکت، آئین نامه آن و قوانین و مقررات شرکت تعریف و تعیین می شود. شما می خواهید با شرکتی تجارت کنید که از نظر اخلاقی، عادلانه، شفاف و کارآمد اداره می شود. به ویژه توجه داشته باشید که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع سهامداران احترام می گذارد یا خیر. اطمینان حاصل کنید که ارتباطات آنها با سهامداران شفاف، واضح و قابل درک است. اگر متوجه نشدید، احتمالاً به این دلیل است که آنها شما را نمی خواهند.

صنعت

همچنین مهم است که صنعت یک شرکت را در نظر بگیرید: پایگاه مشتری، سهم بازار در بین شرکت‌ها، رشد صنعت، رقابت، مقررات و چرخه‌های تجاری. یادگیری نحوه عملکرد صنعت به سرمایه گذار درک عمیق تری از سلامت مالی یک شرکت می دهد.

مبانی کمی که باید در نظر گرفته شوند: صورتهای مالی

صورتهای مالی رسانه ای است که شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را به وسیله آن افشا می کند. پیروان تحلیل بنیادی از اطلاعات کمی از صورت های مالی برای تصمیم گیری سرمایه گذاری استفاده می کنند. سه صورتهای مالی مهم عبارتند از صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد.

ترازنامه

ترازنامه نشان دهنده سابقه دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام شرکت در یک مقطع زمانی خاص است. ترازنامه نامیده می شود زیرا سه بخش - دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام - باید با استفاده از فرمول تعادل داشته باشند:

دارایی ها نشان دهنده منابعی است که کسب و کار در یک زمان معین مالک یا کنترل می کند. این شامل مواردی مانند پول نقد، موجودی، ماشین آلات و ساختمان می شود. طرف دیگر معادله کل ارزش تامین مالی را نشان می دهد که شرکت برای به دست آوردن آن دارایی ها استفاده کرده است.

تامین مالی در نتیجه بدهی ها یا حقوق صاحبان سهام ایجاد می شود. بدهی ها بدهی ها یا تعهداتی هستند که باید پرداخت شوند. در مقابل، حقوق صاحبان سهام بیانگر ارزش کل پولی است که مالکان به کسب و کار کمک کرده اند - از جمله سود انباشته، که سود باقی مانده پس از پرداخت تمام تعهدات جاری، سود سهام و مالیات است.

صورت درآمد

در حالی که ترازنامه در بررسی یک کسب و کار رویکردی فوری دارد، صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی خاص اندازه گیری می کند. از نظر فنی، می‌توانید ترازنامه برای یک ماه یا حتی یک روز داشته باشید، اما فقط گزارش‌های سه ماهه و سالانه شرکت‌های دولتی را مشاهده خواهید کرد.

صورت سود و زیان درآمدها، هزینه ها و سود حاصل از عملیات کسب و کار را برای آن دوره نشان می دهد.

گزارش گردش پول نقد

صورت جریان های نقدی نشان دهنده سابقه ای از جریان های نقدی ورودی و خروجی یک واحد تجاری در یک دوره زمانی معین است. به طور معمول، صورت جریان های نقدی بر فعالیت های مرتبط با پول نقد زیر تمرکز می کند:

  • وجه نقد ناشی از سرمایه گذاری (CFI): وجه نقد مورد استفاده برای سرمایه گذاری در دارایی ها و همچنین عواید حاصل از فروش سایر مشاغل، تجهیزات یا دارایی های بلند مدت.
  • نقدی حاصل از تامین مالی (CFF): وجه نقد پرداختی یا دریافتی از صدور و استقراض وجوه
  • جریان نقد عملیاتی (OCF): وجه نقد حاصل از عملیات روزانه تجاری

صورت جریان نقدی مهم است زیرا برای یک کسب و کار چالش برانگیز است که وضعیت نقدی خود را دستکاری کند. حسابداران پرخاشگر کارهای زیادی برای دستکاری درآمدها می توانند انجام دهند، اما جعل پول نقد در بانک سخت است. به همین دلیل، برخی از سرمایه گذاران از صورت جریان نقدی به عنوان معیار محافظه کارانه تری برای عملکرد شرکت استفاده می کنند.

تحلیل بنیادی بر استفاده از نسبت‌های مالی برگرفته از داده‌های صورت‌های مالی شرکت برای استنتاج درباره ارزش و چشم‌انداز شرکت تکیه دارد.

نمونه ای از تحلیل بنیادی

شرکت کوکاکولا یک مثال برجسته است که می تواند در تحلیل بنیادی استفاده شود. برای شروع، یک تحلیلگر اقتصاد را با استفاده از برخی معیارهای منتشر شده بررسی می کند:

  • شاخص قیمت مصرف کننده (اندازه گیری تورم)
  • رشد تولید ناخالص داخلی
  • صادرات/واردات
  • شاخص مدیر خرید
  • نرخ بهره

سپس، بخش و صنعت با استفاده از آمار و معیارهای گزارش‌های مختلف و شرکت‌های رقیب مورد بررسی قرار می‌گیرد. در نهایت، تحلیلگران گزارش‌ها را از کوکاکولا یا پایگاه‌داده پرونده‌های ادگار کمیسیون امنیت و تبادل جمع‌آوری می‌کنند.

همچنین ممکن است تحلیلگران از داده های جمع آوری شده توسط شرکت دیگری مانند CSIMarket استفاده کنند. CSIMarket داده‌های تحلیل بنیادی را برای سرمایه‌گذاران فراهم می‌کند، بنابراین می‌توانید با ارزیابی ارزش دارایی‌ها، جریان‌های درآمد، بدهی‌ها و بدهی‌های کوکاکولا شروع کنید. شما ممکن است مقایسه معیارهای عینی مانند درآمد، سود و رشد را پیدا کنید، به ویژه در زمینه صنعت نوشیدنی گسترده تر.

با استفاده از تجزیه و تحلیل CSIMarket، تحلیلگر می تواند نرخ رشد را با صنعت و بخشی که کوکاکولا در آن فعالیت می کند، به همراه سایر اطلاعات ارائه شده مقایسه کند تا ببیند آیا ارزش شرکت درست است یا خیر. برای مثال، از آگوست 2022، برای دوازده ماه آخر (TTM)، کوکاکولا (فقط با استفاده از تعداد کمی از نسبت‌ها و معیارهای ممکن):

کوکاکولا صنعت بخش
رشد درآمد Y/Y 13. 48٪ 10. 86٪ 16. 18٪
نسبت P/E 29. 12 25. 16 18. 68
قیمت به جریان نقدی رایگان 24 7. 45 4. 23
بدهی به حقوق صاحبان سهام (TTM) 1. 57 0. 14 0. 11
نسبت سریع (TTM) 0. 16 0. 24 0.2
بازده حقوق صاحبان سهام (TTM) 13. 14٪ 30. 21٪ 23. 16٪
بازده دارایی (TTM) 11. 5٪ 8. 69٪ 7. 91٪
بازگشت سرمایه (TTM) 13. 14٪ 19. 76٪ 15. 84٪
درآمد به ازای هر کارمند (TTM) 111, 578 دلار 55015 دلار 66896 دلار

یکی از عواملی که در تجزیه و تحلیل نسبت‌ها و اعداد نشان داده نمی‌شود، مدت زمان فعالیت شرکت و شرایطی است که آن‌ها از آن عبور کرده‌اند. کوکاکولا در سال 1892 در آتلانتا، جورجیا تاسیس شد. این کشور از طریق چندین جنگ، رکود، رکود، بیماری های همه گیر، بیماری های همه گیر، سقوط بازار سهام و بحران مالی جهانی در تجارت باقی مانده است. شرکت های زیادی نمی توانند چنین سابقه ای را ادعا کنند.

علاوه بر این، نام تجاری یک شرکت می تواند ارزش سرمایه گذاری را افزایش دهد. کوکاکولا مدت زیادی است که نوشیدنی ارائه می کند و لوگوی آن در سراسر جهان شناخته شده است.

بنابراین، یک تحلیلگر می تواند نام تجاری، طول عمر، رشد بالاتر از صنعت تولید نوشیدنی، نسبت قیمت به درآمد بالاتر از متوسط و بازگشت سرمایه خوب را ترکیب کند.

کوکاکولا بدهی بیشتری نسبت به سهام دارد، اما همچنین با استفاده از دارایی های خود نسبت به بقیه صنعت بازده بیشتری ایجاد می کند. این شرکت به اندازه سایر شرکت‌ها نقدینگی ندارد، اما به نظر می‌رسد صنعت بر روی نسبت‌های سریع نسبتاً پایین معلق است. بیش از 1. 0 به این معنی است که یک شرکت می تواند تعهدات کوتاه مدت خود را به سرعت پرداخت کند—بنابراین به طور کلی، بیشتر صنعت پایین است، اما کوکاکولا بیش از 1 میلیارد دلار جریان نقدی خالص دارد که فضای زیادی را به آن می دهد.

یک اندازه گیری جالب این است که یک کارمند چقدر درآمد ایجاد می کند. کارمندان کوکاکولا تقریباً دو برابر بیشتر از کارکنان شرکت های مقایسه ای درآمد دارند. این ممکن است مستلزم تحقیقات عمیق تر در مورد کاری که کوکاکولا به طور متفاوت انجام می دهد باشد. آنها ممکن است روی فناوری جدید سرمایه گذاری کرده باشند یا سیستم های بسیار کارآمدتری داشته باشند. نگاهی به بیانیه‌های مطبوعاتی و خواندن گزارش‌های شرکت می‌تواند بینش‌هایی را در مورد آنچه شرکت انجام می‌دهد ارائه دهد. همچنین ممکن است کوکاکولا به سادگی محصولات بیشتری نسبت به رقبای خود بفروشد، بنابراین بررسی هر گونه گزارش و انتشار و انجام یک تحلیل بنیادی با دقت بسیار مهم است.

تحلیل بنیادی و هدف آن چیست؟

تحلیل بنیادی از اطلاعات و گزارش‌های مالی در دسترس عموم استفاده می‌کند تا مشخص کند که آیا سهام و شرکت صادرکننده به درستی توسط بازار ارزش‌گذاری شده‌اند یا خیر.

انواع تحلیل بنیادی چیست؟

دو نوع تحلیل بنیادی، کیفی و کمی وجود دارد.

3 لایه تحلیل بنیادی چیست؟

هنگام انجام یک تحلیل، شما با تحلیل اقتصادی شروع می کنید، سپس صنعت و سپس شرکت را تجزیه و تحلیل می کنید.

چرا تحلیل بنیادی مهم است؟

تجزیه و تحلیل بنیادی به شما اجازه می دهد تا ببینید ارزش بازار برای یک شرکت چقدر باید باشد. بسیاری از سرمایه گذاران به جای تجزیه و تحلیل آنچه در پشت سهام نهفته است، فقط به قیمتی که در حال حاضر با آن معامله می شود و آنچه که در آن معامله شده است، نگاه می کنند. سهام توسط یک شرکت منتشر می شود، بنابراین عملکرد کلی آن با عملکرد مالی شرکت مرتبط است.

ابزارهای تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیلگران از ابزارهای زیادی استفاده می کنند. برخی از نمونه‌ها گزارش‌های مالی، نسبت‌های گزارش‌ها، صفحات گسترده، نمودارها، نمودارها، اینفوگرافیک‌ها، گزارش‌های سازمان دولتی در مورد صنایع و اقتصاد و گزارش‌های بازار هستند.

خط پایین

تحلیل بنیادی یک ابزار ارزش گذاری است که توسط تحلیلگران سهام برای تعیین اینکه آیا سهام توسط بازار بیش از ارزش یا کمتر از ارزش آن ارزش گذاری شده است، استفاده می کند. شرایط اقتصادی، بازار، صنعت و بخشی که یک شرکت در آن فعالیت می کند و عملکرد مالی آن را در نظر می گیرد.

نسبت‌های مالی حاصل از گزارش‌های مالی و صنعت دولتی و گزارش‌های اقتصادی برای ارزیابی یک شرکت استفاده می‌شود. همه تحلیل‌گران از ابزارهای مشابهی استفاده نمی‌کنند یا سهام را به طور مشابه مشاهده نمی‌کنند—شما ممکن است تعیین کنید ارزش سهام متفاوت از تحلیل‌گران دیگر است. آنچه مهم است این است که سهامی که تجزیه و تحلیل می کنید معیارهای ارزش شما را برآورده کند و تجزیه و تحلیل شما اطلاعات عملی را برای شما ایجاد کند.

Investopedia از نویسندگان می خواهد که از منابع اولیه برای پشتیبانی از کار خود استفاده کنند. اینها شامل اوراق سفید، داده های دولتی، گزارش های اصلی و مصاحبه با کارشناسان صنعت است. ما همچنین در صورت لزوم به تحقیقات اصلی از سایر ناشران معتبر ارجاع می دهیم. شما می توانید در مورد استانداردهایی که در تولید محتوای دقیق و بی طرفانه در خط مشی ویراستاری خود دنبال می کنیم، بیشتر بیاموزید.

کمیسیون بورس و اوراق بهادار."ادگار | بایگانی شرکت."

CSIMarket."کوکاکولا (KO)"از منوی کشویی با عنوان "انتخاب مقایسه ها:" استفاده کنید و اندازه های مختلف را انتخاب کنید.

پیشنهاداتی که در این جدول نشان داده شده است از شراکت هایی است که Investopedia از آنها غرامت دریافت می کند. این جبران ممکن است بر نحوه و مکان ظاهر شدن فهرست‌ها تأثیر بگذارد. Investopedia شامل همه پیشنهادات موجود در بازار نمی شود.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.