با گذشت 10 سال از پایان رکود بزرگ در سال 2009، اقتصاد ایالات متحده در چندین جبهه خوب عمل می کند. بازار کار در مسیر ایجاد اشتغال است که بیش از 110 ماه متوالی رشد اشتغال داشته است که یک رکورد برای دوران پس از جنگ جهانی دوم است. نرخ بیکاری در نوامبر 2019 3. 5 درصد بود، سطحی که از دهه 1960 مشاهده نشده بود. سود در جبهه شغلی نیز در درآمد خانوارها منعکس می شود که در سال های اخیر افزایش یافته است.
اما همه شاخص های اقتصادی امیدوارکننده به نظر نمی رسند. درآمد خانوارها در این قرن رشد اندکی داشته است و ثروت خانوارها به سطح قبل از رکود بازنگشته است. نابرابری اقتصادی، چه از طریق شکاف درآمد یا ثروت بین خانوارهای ثروتمندتر و فقیرتر اندازه گیری شود، همچنان در حال گسترش است.
درآمد خانوارها پس از یک دوره طولانی رکود دوباره در حال رشد است
با وقفه های دوره ای به دلیل اوج و فرودهای چرخه تجاری، درآمد خانوارهای آمریکایی به طور کلی از سال 1970 روند صعودی داشته است. در سال 2018، متوسط درآمد خانوارهای ایالات متحده به 74600 دلار رسید. 5 این 49 درصد بیشتر از سطح آن در سال 1970 بود، زمانی که درآمد متوسط 50200 دلار بود. 6 (درآمدها به دلار 2018 بیان می شود.)
اما روند کلی دو دوره متمایز را در تکامل درآمد خانوارها پنهان می کند (اولین دوره از سال 1970 تا 2000 و دومی از سال 2000 تا 2018) و نحوه توزیع سودها.
بیشترین افزایش درآمد خانوار در دوره 1970 تا 2000 به دست آمد. در این سه دهه، متوسط درآمد با 41 درصد افزایش به 70800 دلار با میانگین سالانه 1. 2 درصد رسید. از سال 2000 تا 2018، رشد درآمد خانوار به متوسط سالانه 0. 3 درصد کاهش یافت. اگر چنین کاهشی وجود نداشت و درآمدها در این قرن با همان نرخی که از سال 1970 تا 2000 افزایش می یافت، ادامه می یافت، متوسط درآمد فعلی خانوار ایالات متحده حدود 87000 دلار بود که به طور قابل توجهی بالاتر از سطح واقعی آن 74600 دلار بود.
کسری درآمد خانوار تا حدی به دو رکود از سال 2000 نسبت داده می شود. رکود اول که از مارس 2001 تا نوامبر 2001 ادامه داشت، نسبتاً کوتاه مدت بود. 7 با این حال درآمد خانوارها از رکود سال 2001 به کندی بهبود یافتند و تا سال 2007 بود که درآمد متوسط به حدود سطح خود در سال 2000 بازگردانده شد.
اما سال 2007 همچنین آغاز رکود بزرگ بود و ضربه دیگری به درآمد خانوار وارد کرد. این بار تا سال 2015 طول کشید تا درآمدها به سطح قبل از رکود نزدیک شوند. در واقع، متوسط درآمد خانوار در سال 2015 - 70200 دلار - از سطح آن در سال 2000 بالاتر نبود، که دوره 15 ساله رکود را نشان می دهد، دوره ای از مدت زمان بی سابقه در پنج دهه گذشته. 8
روندهای جدیدتر در درآمد خانوار نشان می دهد که اثرات رکود بزرگ ممکن است در نهایت در گذشته باشد. از سال 2015 تا 2018، متوسط درآمد خانوار ایالات متحده از 70200 دلار به 74600 دلار با میانگین سالانه 2. 1 درصد افزایش یافت. این به طور قابل توجهی بیشتر از میانگین نرخ رشد از سال 1970 تا 2000 و بیشتر مطابق با توسعه اقتصادی در دهه 1980 و دوران حباب دات کام در اواخر دهه 1990 است.
چرا نابرابری اقتصادی مهم است
افزایش نابرابری اقتصادی در ایالات متحده به عوامل متعددی مرتبط است. اینها بدون ترتیب خاصی شامل تغییرات تکنولوژیکی، جهانی شدن، کاهش اتحادیه ها و کاهش ارزش حداقل دستمزد می شود. علل هر چه باشد، افزایش بی وقفه نابرابری از سال 1980 باعث نگرانی مردم، محققان، سیاستگذاران و سیاستمداران شده است.
یکی از دلایل نگرانی این است که افراد در سطح پایین نردبان اقتصادی ممکن است در مواجهه با افزایش نابرابری ، از فرصت اقتصادی و تحرک کمرنگ شوند ، پدیده ای که از آن به عنوان منحنی بزرگ گتسبی یاد می شود. برخی دیگر تأثیر منفی نابرابری بر تأثیر سیاسی محروم ها ، جدایی جغرافیایی بر اساس درآمد و خود رشد اقتصادی را برجسته کرده اند. این موضوع ممکن است کاملاً حل و فصل نشود ، با این حال ، به عنوان یک دیدگاه مخالف نشان می دهد که نابرابری درآمد به فرصت اقتصادی آسیب نمی رساند.
برآوردهای جایگزین از نابرابری اقتصادی
این گزارش تخمین نابرابری درآمدی را بر اساس درآمد خانوار ارائه می دهد ، همانطور که در بررسی جمعیت فعلی (CPS) تخمین زده می شود ، بررسی خانوارهای انجام شده توسط دفتر سرشماری ایالات متحده با همکاری دفتر آمار کار. این برآوردها به درآمد ناخالص (پیش پرداخت) اشاره دارد و بیشتر منابع درآمد را در بر می گیرد. یک حذف کلیدی ارزش خدمات در نوع دریافت شده از منابع دولتی است. از آنجا که مالیات بر درآمد دارای خدمات مترقی و در نوع است ، همچنین برای تقویت بهزیستی اقتصادی گیرندگان (فقیرتر) خدمت می کند ، نه این که این دو عامل را به خود اختصاص ندهد ، می تواند شکاف واقعی در منابع مالی خانوارهای فقیر و ثروتمند را بیش از حد کند.
دفتر بودجه کنگره (CBO) تخمین جایگزین از نابرابری درآمدی را ارائه می دهد که مالیات های فدرال را به خود اختصاص می دهد و مجموعه ای جامع تر از نقل و انتقالات نقدی و خدمات در نوع با داده های بررسی جمعیت فعلی. CBO دریافت که ضریب جینی در ایالات متحده در سال 2016 از 0. 595 ، قبل از حساب کردن هر نوع مالیات و نقل و انتقالات ، به 0. 423 ، پس از یک حسابداری کامل از مالیات و نقل و انتقالات ، متغیر بود. این تخمین ها برآورد دفتر سرشماری 0. 481 برای ضریب جینی در سال 2016 را براکت می کند. با هر دو تخمین ، نابرابری درآمد در ایالات متحده از سال 1980 تا 2016 حدود 20 ٪ افزایش یافته است (ضریب جینی از 0 به 1 یا ازبرابری کامل برای تکمیل نابرابری). یافته های سایر محققان نشان می دهد که افزایش کلی نابرابری در این دوره صرف نظر از حسابداری برای نقل و انتقالات در نوع است.
با این وجود ، گزینه دیگر تمرکز بر نابرابری در مصرف است که به طور ضمنی همه اشکال و منابع درآمد ، مالیات و نقل و انتقالات را به خود اختصاص می دهد. برخی تخمین ها بر اساس مصرف نشان می دهد که نابرابری در ایالات متحده کمتر از آنچه که برآوردهای براساس درآمد دلالت دارد افزایش یافته است ، اما سایر تخمین ها حاکی از آن است که روند مبتنی بر مصرف و درآمد مشابه است. از نظر تجربی ، میزان مصرف می تواند سخت تر از درآمد باشد.
خانوارهای با درآمد بالا در دهه های اخیر شاهد رشد سریع تری در درآمد بوده اند
رشد درآمد در دهه های اخیر به خانوارهای با درآمد بالا کج شده است. در همین زمان ، طبقه متوسط ایالات متحده ، که زمانی اکثریت روشن آمریکایی ها را تشکیل می داد ، در حال کاهش است. بنابراین ، سهم بیشتری از درآمد کل کشور اکنون به خانواده های با درآمد بالا می رود و سهم رفتن به خانوارهای با درآمد متوسط و پایین در حال کاهش است. 9
سهم بزرگسالان آمریکایی که در خانواده های با درآمد متوسط زندگی می کنند از 61 ٪ در سال 1971 به 51 ٪ در سال 2019 کاهش یافته است. این کاهش قیمت به آرامی اما مطمئناً از سال 1971 انجام شده است ، با این که هر دهه به طور معمول با سهم کمتری از بزرگسالان که در میانه زندگی می کنند به پایان می رسدخانواده های با درآمد از ابتدای دهه.
کاهش سهم طبقه متوسط به طور کلی نشانه رگرسیون نیست. از سال 1971 تا 2019، سهم بزرگسالان در رده درآمدی بالا از 14 درصد به 20 درصد افزایش یافته است. این در حالی است که سهم رده کم درآمد از 25 درصد به 29 درصد افزایش یافته است. در حالت تعادل، حرکت به سمت بالا رفتن از نردبان درآمد بیشتر از پایین آمدن از نردبان درآمد بود.
اما درآمدهای طبقه متوسط به میزان درآمدهای طبقه بالا رشد نکرده است. از سال 1970 تا 2018، متوسط درآمد طبقه متوسط از 58100 دلار به 86600 دلار افزایش یافت که 49 درصد افزایش یافت. 10 این به طور قابل توجهی کمتر از افزایش 64 درصدی برای خانوارهای با درآمد بالا بود که درآمد متوسط آنها از 126100 دلار در سال 1970 به 207400 دلار در سال 2018 افزایش یافت. 2018. (درآمدها به دلار 2018 بیان می شود.)
رشد ملایم تر در درآمد خانوارهای طبقه متوسط و کاهش سهم خانوارها در طبقه متوسط درآمد منجر به کاهش شدید سهم درآمد کل ایالات متحده توسط طبقه متوسط شد. از سال 1970 تا 2018، سهم درآمد کل به خانوارهای طبقه متوسط از 62 درصد به 43 درصد کاهش یافت. در همین مدت، سهم خانوارهای با درآمد بالا از 29 درصد به 48 درصد افزایش یافت. سهم خانوارهای کم درآمد از 10 درصد در سال 1970 به 9 درصد در سال 2018 کاهش یافت.
این روند در درآمد منعکس کننده رشد نابرابری اقتصادی به طور کلی در ایالات متحده در دهه های پس از 1980 است.
رشد درآمد برای 5 درصد از خانواده ها سریع ترین بوده است
حتی در میان خانوادههای با درآمد بالاتر، رشد درآمد به نفع خانوادههای بالا بوده است. از سال 1980، درآمد برای مرفه ترین خانواده ها - آنهایی که در 5٪ بالا هستند - سریعتر از خانواده هایی در طبقات درآمدی زیر آنها افزایش یافته است. این نابرابری در نتایج در پی رکود بزرگ کمتر مشهود است، اما هیچ نشانهای از بازگشت را نشان نمیدهد.
از سال 1981 تا 1990، تغییر در درآمد متوسط خانواده از 0. 1٪ از دست دادن سالانه برای خانواده های در پایین ترین پنجک (20٪ پایین درآمد) تا افزایش 2. 1٪ سالانه برای خانواده های در بالاترین پنجک (20 نفر برتر) متغیر بود.٪. 5 درصد خانوادهها که بخشی از بالاترین پنجک هستند، حتی بهتر از این هم عمل کردند - درآمد آنها از سال 1981 تا 1990 سالانه به میزان 2/3 درصد افزایش یافت. بنابراین، دهه 1980 آغاز یک افزایش طولانی و پیوسته در نابرابری درآمد بود..
الگوی مشابهی در دهه 1990 حاکم بود، با رشد حتی شدیدتر درآمد در بالا. از سال 1991 تا 2000، متوسط درآمد 5 درصد خانواده های برتر با نرخ متوسط سالانه 1/4 درصد در مقایسه با 7/2 درصد برای خانواده های بالاترین پنجک به طور کلی، و حدود 1 درصد یا به سختی بیشتر برای سایر خانواده ها رشد کرد.
دوره 2001 تا 2010 در دوران پس از جنگ جهانی دوم بی نظیر است. خانوادهها در همه اقشار در این دهه از دست دادن درآمد را تجربه کردند، در حالی که آنهایی که در اقشار فقیرتر بودند زیانهای آشکارتری را تجربه کردند. الگوی رشد درآمد از سال 2011 تا 2018 نسبت به سه دهه گذشته متعادلتر است و سود به طور گستردهتری در میان خانوادههای فقیرتر و بهتر به اشتراک گذاشته میشود. با این وجود، رشد درآمد همچنان به سمت بالا متمایل است، به طوری که خانوادههای 5 درصد برتر نسبت به سایر خانوادهها از سال 2011 دستاوردهای بیشتری را تجربه میکنند.
ثروت خانواده های آمریکایی در حال حاضر بالاتر از سطح دو دهه قبل نیست
به غیر از درآمد ، ثروت یک خانواده شاخص اصلی امنیت مالی آن است. ثروت یا ارزش خالص ، ارزش دارایی های متعلق به یک خانواده ، مانند خانه یا حساب پس انداز ، منهای بدهی معوق مانند وام یا وام دانشجویی است. با گذشت زمان ، ثروت منبع درآمد بازنشستگی است ، در برابر شوک های اقتصادی کوتاه مدت محافظت می کند و امنیت و وضعیت اجتماعی را برای نسل های آینده فراهم می کند.
دوره از اواسط دهه 1990 تا اواسط دهه 2000 برای سبد ثروت خانواده های آمریکایی مفید بود. قیمت مسکن در این دوره بیش از دو برابر شده و ارزش سهام سه برابر شده است. 11 در نتیجه ، ارزش خالص متوسط خانواده های آمریکایی از 94،700 دلار در سال 1995 به 146. 600 دلار در سال 2007 صعود کرد ، که 55 ٪ افزایش داشت. 12 (ارقام در سال 2018 بیان شده است.)
اما افزایش قیمت مسکن حبابی بود که در سال 2006 پشت سر هم قرار گرفت. قیمت خانه از سال 2006 شروع شد و باعث رکود بزرگ در سال 2007 شد و قیمت سهام را به یک سقوط شیب دار کشاند. در نتیجه ، ارزش خالص خانواده تا سال 2013 به 87. 800 دلار کاهش یافت ، که از دست دادن 40 ٪ از اوج در سال 2007. از سال 2016 ، آخرین سالی که داده ها در دسترس است ، خانواده معمولی آمریکایی هنوز 101. 800 دلار ارزش خالص داشتند. کمتر از آنچه در سال 1998 برگزار شد.
تقسیم ثروت بین خانواده های با درآمد بالا و خانواده های با درآمد متوسط و پایین تیز و در حال افزایش است
شکاف ثروت در بین خانواده های با درآمد بالا و خانواده های با درآمد متوسط و پایین تر از شکاف درآمدی است و با سرعت بیشتری در حال رشد است.
دوره از سال 1983 تا 2001 برای خانواده ها در همه رده های درآمد نسبتاً مرفه بود ، اما یکی از افزایش نابرابری بود. ثروت متوسط خانواده های با درآمد متوسط از 102،000 دلار در سال 1983 به 144. 600 دلار در سال 2001 افزایش یافته است ، که 42 ٪ افزایش یافته است. ارزش خالص خانواده های کم درآمد از 12،3OO در سال 1983 به 20،600 دلار در سال 2001 افزایش یافته است که 67 درصد افزایش یافته است. با این وجود ، سود هر دو خانواده با درآمد متوسط و متوسط توسط خانواده های با درآمد بالا که در مدت مشابه 85 درصد افزایش یافته است ، از 344. 100 دلار در سال 1983 به 636،000 دلار در سال 2001 افزایش یافته است. (ارقام در سال 2018 بیان شده است..)
شکاف ثروت بین خانواده های با درآمد بالا و پایین و متوسط در این قرن گسترده تر شده است. خانواده های با درآمد بالا تنها سطح درآمدی بودند که از سال 2001 تا 2016 قادر به ایجاد ثروت خود بودند و 33 ٪ در این میانه اضافه می کردند. از طرف دیگر ، خانواده های با درآمد متوسط دیدند که ارزش خالص متوسط آنها 20 ٪ کاهش می یابد و خانواده های کم درآمد 45 ٪ از دست دادند. از سال 2016 ، خانواده های با درآمد بالا 7. 4 برابر ثروت خانواده های با درآمد متوسط و 75 برابر ثروت خانواده های کم درآمد داشتند. این نسبت ها به ترتیب از 3. 4 و 28 در سال 1983 افزایش یافته است.
دلیل این امر این است که خانواده های با درآمد متوسط به عنوان منبع ثروت نسبت به خانواده های با درآمد بالا به سهام خانه وابسته هستند و ترکیدن حباب مسکن در سال 2006 تأثیر بیشتری بر ارزش خالص آنها داشت. خانواده های با درآمد بالا ، که سهم بیشتری از ثروت خود را از دارایی های بازار مالی و حقوق صاحبان سهام به دست می آورند ، در موقعیت بهتری قرار گرفتند تا پس از پایان رکود اقتصادی ، از بهبودی نسبتاً سریع در بورس بهره مند شوند.
همانطور که با توزیع درآمد کل ، سهم ثروت کل ایالات متحده که توسط خانواده های با درآمد بالا نگهداری می شود ، رو به افزایش است. از سال 1983 تا 2016 ، سهم ثروت کل که به خانواده های با درآمد بالا می روند از 60 ٪ به 79 ٪ افزایش یافته است. در همین حال ، سهمی که توسط خانواده های با درآمد متوسط برگزار می شود ، تقریباً به نصف کاهش یافته است و از 32 ٪ به 17 ٪ کاهش یافته است. خانواده های کم درآمد در سال 2016 تنها 4 ٪ از ثروت کل را داشتند که از 7 ٪ در سال 1983 کاهش یافته است.
ثروتمندترین ثروتمندتر می شوند
ثروتمندترین خانواده های ایالات متحده در دهه های اخیر سود بیشتری در ثروت نسبت به سایر خانواده ها تجربه کرده اند ، روندی که باعث افزایش تمرکز فزاینده منابع مالی در صدر می شود.
شیب به صدر در دوره از سال 1998 تا 2007 حاد بود. در این دوره ، ارزش خالص متوسط 5 ٪ از خانواده های ایالات متحده از 2. 5 میلیون دلار به 4. 6 میلیون دلار افزایش یافته است ، که 88 ٪ افزایش یافته است.
این تقریباً دو برابر افزایش 45 ٪ در ثروت 20 ٪ برتر خانواده ها در کل بود ، گروهی که شامل ثروتمندترین 5 ٪ است. در همین حال ، ارزش خالص خانواده ها در پنجه دوم ، یک ردیف بالاتر از فقیرترین 20 ٪ ، تنها 16 ٪ افزایش یافته است ، از 27،700 دلار در سال 1998 به 32100 دلار در سال 2007. (ارقام در سال 2018 بیان شده است.)
ثروتمندترین خانواده ها نیز تنها کسانی هستند که در سالهای پس از شروع رکود بزرگ در سال 2007 ، ثروت خود را تجربه کرده اند. از سال 2007 تا 2016 ، ارزش خالص متوسط ثروتمندترین 20 ٪ 13 ٪ افزایش یافته و به 1. 2 میلیون دلار رسیده است. برای 5 ٪ برتر ، 4 ٪ افزایش یافته و به 4. 8 میلیون دلار رسیده است. در مقابل ، ارزش خالص خانواده در ردیف های پایین تر از ثروت حداقل 20 ٪ از سال 2007 تا 2016 کاهش یافته است. بیشترین ضرر - 39 ٪ - توسط خانواده ها در پنجه دوم ثروت تجربه شد ، که ثروت آنها از 32100 دلار در سال 2007 کاهش یافتبه 19. 500 دلار در سال 2016.
در نتیجه ، شکاف ثروت بین خانواده های ثروتمند و فقیرتر آمریکا بیش از دو برابر از سال 1989 تا 2016 است. در سال 1989 ، ثروتمندترین 5 ٪ خانواده ها 114 برابر ثروت خانواده های پنجم دوم ، 2. 3 میلیون دلار در مقایسه با 20300 دلار داشتند. تا سال 2016 ، این نسبت به 248 افزایش یافته بود ، که افزایش بسیار واضح تری نسبت به شکاف درآمدی درآمده است. 13
نابرابری درآمدی در ایالات متحده از سال 1980 افزایش یافته و از کشورهای همسالان بیشتر است
نابرابری درآمدی ممکن است از چند طریق اندازه گیری شود ، اما مهم نیست که این اقدام ، نابرابری اقتصادی در ایالات متحده در حال افزایش است.
یک اندازه گیری گسترده - نسبت 90/10 - نسبت درآمد مورد نیاز برای رتبه در بین 10 ٪ برتر درآمد در ایالات متحده (صدک 90) را به درآمد در آستانه 10 ٪ پایین درآمد (صدک 10). در سال 1980 ، نسبت 90/10 در ایالات متحده در 9. 1 قرار داشت ، به این معنی که خانوارهای برتر درآمدها حدود نه برابر درآمد خانوارها در پایین درآمد داشتند. این نسبت در هر دهه از سال 1980 افزایش یافته و به 12. 6 در سال 2018 رسیده است ، 39 ٪ افزایش یافته است. 14
نه تنها نابرابری درآمد در ایالات متحده افزایش می یابد بلکه بیشتر از سایر اقتصادهای پیشرفته است. مقایسه نابرابری درآمدی در کشورها اغلب بر اساس ضریب جینی است ، یکی دیگر از معیارهای متداول نابرابری. 15 متغیر از 0 تا 1 ، یا از برابری کامل تا نابرابری کامل ، ضریب جینی در ایالات متحده در سال 2017 در سال 2017 0. 434 ایستاده بود ، طبق سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD). 16 این بالاتر از سایر کشورهای G-7 بود ، که در آن جینی از 0. 326 در فرانسه تا 0. 392 در انگلیس بود و به سطح نابرابری مشاهده شده در هند نزدیکتر شد (0. 495). در سطح جهانی ، ضریب جینی نابرابری از پایین ترین میزان 0. 25 در کشورهای اروپای شرقی تا اوج در محدوده 0. 5 تا 0. 6 در کشورهای آفریقای جنوبی است.